من نميدانم چرا هيچ کس نمي نويسد از مردها ....؟؟؟!
از چشم ها ، شانه ها و دستهايشان ..
از آغوششان ، از صدايشان ....
پر رو مي شوند ؟؟؟؟؟؟؟؟
خب بشوند ....مگر خود ما با همين دوستت دارمشان به آسمان نرفته ايم ؟
مگر ما با اتکا به همين دست ها ، همين نگاه ها ، همين آغوش ها ...
در بزنگاه هاي زندگي سر پا نمانده ايم ؟؟؟؟؟؟؟؟
من بلد نيستم دوست داشته باشم ...
:: موضوعات مرتبط:
دلنوشته ,
,
:: برچسبها:
اتاق تنهایی ,
کلبه تنهایی ,
تنهایی ,
تنهای تنها ,
تنها ,
ساختار دنیا ,
دنیای کسی ,
عشقولانه ,
غمگین ,
پناهم باش خدا ,
ساده ,
دیوانگی ,
غصه ,
سکوت ,
دل من ,
خیلی سخته ,
مغرور ,
مرد واقعی ,
عشق بی هوس ,
دیوونه ,
,
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17